سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   

نزد نیکوترین گمانم به تو باش ای گرامی ترین گرامیان! و مرا با عصمت تأیید فرما و زبانم را به حکمت بگشای . [امام زین العابدین علیه السلام ـ در دعای استغفار ـ]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - سه دشمن - حاکم فقط فقیه است - مهاجرت معکوس - 
جنگ ناگزیر + جمعه 04 خرداد 30 - 11:1 صبح

داری از خیابان رد می‌شوی
یحیا و سینا را می‌بینی
سینا به شدت او را می‌زند
یحیا بر زمین افتاده و به خود می‌پیچد
صدای شکستن استخوان‌ها
مشت‌ها و لگدهای محکم سیناست که بر بدن نحیف یحیا فرود می‌آید
دو سه نفری دوره کرده نگاه می‌کنند
چند قلچماق درشت‌هیکل
یکی‌شان چوب‌دستی به سینا می‌دهد
پای یحیا را میان دو جدول جوی کنار خیابان قرار می‌دهد
محکم می‌زند
به‌قدری محکم
که صدای شکستن استخوان پا فضا را پر می‌کند
چوب هم می‌شکند
از شدت ضربه
دیگری میله آهنی به دست سینا می‌دهد
یحیا با ظاهری چون مردگان
جان بی‌جان خود را روی آسفالت می‌کشد
سینا با میله آهنی بر سر یحیا می‌کوبد
خون بر کف خیابان جاری‌ست
بیشتر جاری می‌شود
با سری که شکافته
یحیا نشان می‌دهد که هنوز زنده است
با حرکت ضعیف انگشتان یک‌دست

چه می‌کنی؟
با خود در اندیشه:
آیا به کمک یحیا بشتابم
من که زورم به سینا نمی‌رسد
به او برسد
به هیاکله پیرامونی‌اش نمی‌رسد
این‌ها دار و دسته‌اند
یکی دو نفر که نیستند
چه کنم؟

حتی اگر یحیا مقصر بوده
خطایی هم کرده باشد
اصلاً او دعوا را شروع
این که نمی‌شود
این‌طور زجر دادن و این‌طور نفس را گرفتن
این‌طور انسانیت را زیر پا لگدمال کردن
سینا روی سینه یحیا بالا و پایین می‌پرد
صداهایی می‌آید
یک‌یک استخوان‌های نازک سینه است که می‌شکند

من چه کنم؟
آیا حرف بزنم با سینا؟
به حرفم گوش می‌دهد؟
سؤال که پرسیدم بی‌ربط گفت:
- به تو ربطی ندارد.
پاسخش خیلی ساده:
- زورم می‌رسد، می‌زنم، دلم می‌خواهد!

من این وسط چه باید کنم؟
هیچ کمکی هم نیست
آدم دیگری هم اصلاً نیست
فریادرسی
چه کنم؟
بایستم و تماشا
فرصتی که یحیا را نابود کند؟!
بکشد و بی‌جان نماید؟
البته که زیاد هم تا آخر نمانده
جان یحیا
همه را ستانده
چه کنم؟
چه کاری از من ساخته است؟

مسئله این است
قضیه قضیه ساده‌ای‌ست
خیلی پیچیده و دشوار نیست
فهمش هم آسان
از آن‌چیزهایی که تصوّرش تصدیق می‌آورد

تصمیم آدم‌ها تفاوت می‌کند؛
آدم خوب باشد یا خودخواه
خوب باشد می‌رود سمت یحیا
خودخواه می‌رود پی کار خود
انگار نه انگار
اصلاً چیزی ندیده است
خوب اما نمی‌رود
آدم خوب دست و پای سینا را می‌گیرد
به یحیا کمک می‌کند
حتی اگر بداند حریف ِ زور سینا نیست
حتی اگر بداند دار و دسته دارد
حتی اگر از قلچماق‌ها بترسد
جان خود را فدای آزادی می‌کند
فدای انصاف
فدای عدالت
فدای مبارزه با ظلم:
شاید سینا مرا هم بزند
ولی ضربه‌ای از یحیا می‌کاهد
هر ضربه‌ای که بر بدن من فرود آید
بگذار تا من هم شریک درد یحیا باشم
اگر بناست بمیرد
بگذار با هم بمیریم
تا نشانی از من باقی بماند
میراثی ماندگار
ارزشی جاودان
تا خوبی از بین نرود
خوبی باید بماند
حتی اگر همه مردم دنیا بد شوند!

قضیه غزه و اسرائیل این است
قضیه فلسطین
قضیه روشن است
هذه قضیة
قضیه‌ای که باید تمام شود
اگر قرار است فلسطین بمیرد
اگر قرار است اسرائیل پیروز شود
پیروزی شرارت
پیروزی بدی‌ها
چرا ایرانی زنده باشد؟!
«ایرانی» زنده باشد و «خوبی» بمیرد؟!
ارزش انسان چیست؟
به زنده بودن؟
یا به مدافع حق مظلوم بودن؟
به انسان بودن
مگر «انسان» همین نیست

خوبی مرده است
اگر فلسطین بمیرد
زیر ظلم و ستم جهانیان
انسان مرده است
«انسان» بمیرد؟
یا ایرانی؟
ایرانی زنده باشد و انسانیت بمیرد؟!
این شرف دارد؟
این زندگی شرف دارد؟
این زندگی شرافتمندانه است؟

زنده بمانی و انسان نباشی
خنزیر و قرده هستی
بلکه کمتر
بود و نبود تو فرقی ندارد
اگر انسانیت بمیرد

بگذار انسانیت بماند
حتی اگر ایران بمیرد
این ایران «شرف» دارد
ایران باشرف چنین ایرانی‌ست
«ایرانی» که خود را فدای «شرف انسانیّت» کند
من چنین ایرانی هستم!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: خواص 18 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

دوشنبه 04 تیر 2

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر روحانیت بازی خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
جنگ ناگزیر - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X